اسفندیار شریف زاده

صفحه شخصی خاطرات و سرگذشت من

اسفندیار شریف زاده

صفحه شخصی خاطرات و سرگذشت من

اسفندیار شریف زاده

با سلام
این صفحه بمنظور یادداشت و حفظ سرگذشت و خاطرات زندگی خودم طراحی و تدوین می کنم . تا در همه جا بتوانم انرا در اختیار داشته و ویرایش کنم .
نیتم از ایجاد این وبسایت جنبه نمایشی و تبلیغی نبوده و نیست صرفا جهت نگهداری و حفظ و در دسترس بودن سرگذشت زندگی ام می باشد. به همین دلیل بجز خانواده و نزدیکان ، دیگران از این صفحه اطلاع ندارند.

بایگانی
بسم الله الرحمن الرحیم
                 
دوران خدمت من  از دورانهای خوب زندگی ام بود، در تابستان سال 1361 از طریق یکی از دوستان بنام آقای ارغوان انصاری با اطلاع شدم که اداره آموزش و پرورش کازرون معلم جذب می کند، و رفتم و ثبت نام کردم، بعد از آزمون کتبی خوشبختانه پذیرفته شدم برای منطقه کوهمره 7 نیرو می خواستند من جزء 7 نفر بودم.
علاقه و انگیزه ای باور نکردنی به این شغل داشتم و از آن لذت می بردم، بهمین خاطر از شروع کار که دوره آموزشی بود و در کازرون برگزار می شد مرتب و منظم و فعال در دوره آموزشی شرکت می کردم، انصافا که آموزش ها خیلی مفید و کاربردی بود.
بعد از طی دوره یکماهه آموزشی، خوشبختانه دوسیران به عنوان محل خدمت من معرفی کردند، رسته شغلی ام مربی پرورشی بود و به همین خاطر در دو مدرسه مشغول به کار شدم.
مدرسه رهنمایی دکتر شریعتی و مدرسه ابتدایی شهید ساسانی پور.
مدیر مدرسه راهنمایی آقای قنبر شهریاری و مدیر ابتدایی آقای خورشید جهانگیری بود.
در پاییز سال 61 که مشغول شدم دوسیران جمعیت زیادی داشت و 5 مدرسه فعال داشت، دو مدرسه ابتدایی پسر، یک مدرسه ابتدایی دختر و دو مدرسه ابتدایی پسرانه و دخترانه.
چون خط و نقاشی ام خیلی خوب بود، مدارسی که من در آنجا کار می کردم خیلی خوشحال و راضی بودند.
بهار سال 1363 ازدواج کردم و مهرماه آن سال به چنارشاهیحان رفتیم، و در اداره آموزش و پرورش قائمیه در پست مسؤل انجمن اولیاء و مربیان و مسؤل امور فرهنگی مشغول شدم.
اوج جنگ بود و هر از چند روزی شهدایی را برای تشییع می آوردند و مردم هم با شکوه و عظمت خاصی شهدا را تشییع می کردند، من خطاط اداره بودم و پلاکاردها را می نوشتم، معمولا هرگاه شهیدی داشتیم افتخار داشتم پلاکارد تبریک و تسلیت شهدا را خودم بنویسم.
ادامه تحصیل و گرفتن لیسانس
در سال 1366 در آزمون فوق دیپلم شرکت کردم و قبول شدم، چون شاغل بودم آموزش‌ها بصورت فشرده در دو سال برگزار شد سال اول در شیراز و سال بعد در اصفهان. فوق دیپلم گرفتم، و دو سال بعد در آزمون لیسانس شرکت کردم، سهم استان فارس 5 نفر بود، یکی از مهمترین آرزوهای من این بود که بتوانم لیسانس داشته باشم، آن سالها کمتر کسی لیسانس داشت.
یادم می آید تابستان بود و خانه ما باغستان، برای ثبت نام و تکمیل مدارک یک روز باقی مانده بود من برای اینکه از این فرصت بهره ببرم پیاده از دوسیران تا جاده اصلی (جاده شیراز کازرون) پیاده طی کردم چون ماشین نبود مجبور شدم پیاده بروم.
بهرحال با مراجعه به آموزش و پرورش قائمیه علی رغم مخالفت یکی از مسؤلان اداره که نمی خواست من در آن آزمون شرکت کنم! با اصرار خودم نامه معرفی را گرفتم و با مراجعه به شیراز برای شرکت در آزمون لیسانس ثبت نام کردم، فرصت کم نظیری بود آن سالها ادامه تحصیل و گرفتن لیسانس کار بسیار دشواری بود.
بعد از مدتی در آزمون ورودی شرکت کردم.

و برای اعلام نتیجه روز شماری می کردم، این دوره لیسانس از سوی وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم بصورت ویژه برگزار می شد و برای استان ها سهمیه ورودی در نظر گرفته بودند، کلا 100 نفر از سراسر کشور پذیرفته می شدند و سهم استان فارس 6 نفر بود.
بعد از آزمون منتظر اعلام نتیجه بودم، این مرحله از دوران خدمت برایم حیاتی بود، خوب ماه ها گذشت و اواخر تابستان با خبر شدم که نتایج پذیرش دوره کارشناسی ما مشخص شده‌ و اسامی قبول شدگان در روزنامه ها اعلام شده، بدون فوت وقت رفتم و روزنامه ای خریدم و بلافاصله صفحات اعلام اسامی را باز کردم، هیچگاه دیدن لیست قبول شدگان استان فارس و درج نام خودم را فراموش نمی کنم، یکی از شادترین لحظات زندگی ام رقم خورد.
قبول شدگان آن مرحله از فارس آقایان خواجه زاده، بلورچیان، پرهیزگار، عدالت، دهقان و من بودیم.
بهرحال مهر آن سال تحصیل ما در دانشکده امورتربیتی تهران شروع و دو سال ادامه یافت، دوران تحصیل بخاطر کیفیت بالای آموزشی، اساتید نخبه و برجسته کشور، همچنین برنامه های منظم و قوی از دورانهای موفق بود.

در سال 1371 لیسانس را گرفتم، از شما چه پنهان واقعا خوشحال بودم و مثلا احساس پیروزی عجیبی داشتم، چون در سال 1371 کسی را نمی شناسم که در دوسیران لیسانس داشته باشد، فکر کنم اولین لیسانس دوسیران بودم، چون یادم هست آن سال آقای حاج قنبر شهریاری که از نیروهای برجسته کوهمره بودند و مدیر مدرسه راهنمایی، مدرک شان فوق دیپلم زبان انگلیسی بود و همه معلمان دیگر یا دیپلم بودند یا کمتر.
البته چند نفر از معلمان راهنمایی نیز فوق دیپلم تربیت معلم بودند.
خوب گرفتن لیسانس همزمان شد با استقلال آموزش و پرورش کوهمره نودان و آقای خواجه زاده که دوست و هم دوره فوق دیپلم و لیسانس بودیم بعنوان اولین رئیس آموزش و پرورش کوهمره انتخاب شد، یکی از روزها آقای جمشید نوذری و آقای مرحوم فضل الله قیصری که جزء گروه مؤسسین اداره آموزش و پرورش کوهمره نودان بودند به منزل ما آمدند و گفتند آقای شریف زاده، از شما انتظار داریم بیایید کوهمره و این اداره‌ نو پا و تازه تاسیس را اداره کنید، ضمنا گفتند که دوست تان آقای خواجه زاده هم رئیس اداره می شود.
من هم که آنزمان در آموزش و پرورش قائمیه بودم با کمال میل پذیرفتم و ضمن حضور در اداره کوهمره، شروع کردیم به تمهید مقدمات و ایجاد اداره آموزش و پرورش کوهمره نودان.

برای شروع به کار می بایست بر اساس پستهای سازمانی نیرو انتخاب شود. شورای معاونین عبارت بود از رئیس و معاون و مسؤل امورتربیتی و حراست و بازرسی... آقای خواجه زاده، رئیس بود،  من مسؤل امورتربیتی تربیتی شدم.
حدود 15 تا 20 نفر از معلمان را شناسایی و انتخاب کردیم و در پستهای اداری مشغول به کار شدند.
حدود دو سال بعد من بعنوان معاون انتخاب شدم و مدتی بعد آقای خواجه زاده بعنوان رئیس آموزش و پرورش کازرون انتخاب شد. و من سرپرست اداره شدم. دوره سرپرستی دوره بسیار سختی بود، برخی دوستان بنای عدم همکاری داشته و حاشیه درست می کردند، دوره سرپرستی، دوره کوتاهی است تا اینکه رئیس اداره تعیین شود.
بعد از حدود 6 ماه آقای سیاوش پور از اهالی جام بزرگی که به عنوان رئیس اداره تعیین و من در پست معاونت ادامه کار دادم.
معاونت و ریاست  آموزش و پرورش قائمیه
در سال 1375 رئیس آموزش و پرورش قائمیه مرحوم آقای صالونی به دنبال من آمد و از من دعوت کرد بخاطر آشنایی با جو منطقه به کمک ایشان بروم و به عنوان معاون آموزش و پرورش قائمیه خدمت کنم، چون منزل ما قائمیه بود و تقریبا شناخت کاملی از اداره داشتم و از باب همکاری قبول کردم و حدود یک سال بعد متاسفانه آقای صالونی که از انسان های کم نظیر بودند بر اثر تصادف به رحمت خدا رفتند.
من را بعنوان رئیس آموزش و پرورش قائمیه منصوب کردند، دسته بندی و جناح بندی سیاسی و قومیتی در قائمیه همیشه حاکم بود و کار خیلی دشوار.
من نیز علاقمند بودم بدور از حواشی این مسؤلیت بسیار مهم و خطیر را بخوبی انجام دهم، خوشبختانه همینطور شد و در دوره مسؤلیت کارهای خوبی انجام شد، بالاخره مدیریت کل مدارس و دانش آموزان و مهمتر از همه مدیریت همه معلمان و دبیران و مسؤلان اداری، کار پیچیده ای بود و هست، به لطف خدا این مهم بخوبی انجام می شد.
تعاونی مسکن و تمهیدمقدمات مسکن همکاران
یکی از اقدامات ما احیاء تعاونی مسکن فرهنگیان برای کمک به مسکن آنها بود، در جلسه ای که برای تعیین هیات مدیره تعاونی مسکن گرفته شد با اصرار خیلی از همکاران و دوستان من نیز کاندیدای هیات مدیره شدم، نکته جالب این بود که با لطف همکاران به اتفاق آرای حاضرین در مجمع عمومی و بعنوان نفر اول هیات مدیره انتخاب شدم، در جلسه هیات مدیره نیز بعنوان رئیس هیات مدیره تعاونی مسکن فرهنگیان قائمیه و کوهمره انتخاب شدم.
در کمترین زمان ممکن، مدیر عامل تعاونی را آقای نوروز محمدی (که از اهالی بومی بود و اطلاعات خوبی از منطقه داشت) انتخاب کردیم و تمامی زمین‌هایی که مستعد واگذاری و ساخت مسکن بود را شناسایی کردیم.
بعد از شناسایی و تمهید مقدمات و تشریفات اداری و هماهنگی با ادارات ذیربط از جمله منابع طبیعی، کشاورزی و.... دو قطعه زمین مناسب انتخاب کردیم یک قطعه در اولاد میرزاعلی و قطعه دوم در کنار جاده نورآباد جنب کارخانه برق.
اطلاعیه ثبت نام تعاونی مسکن صادر کردیم و با استقبال خیلی خوبی همراه شد.
کارهای تسطیح و تفکیک زمین‌ها شروع شد و ادامه یافت.
انتقال به شیراز
بعد از  ریاست آموزش‌ و پرورش قائمیه به مرکز استان منتقل  و بعنوان کارشناس اداره کل، مشغول بکار شد و انصافا همکاری خوبی کردند و منزل سازمانی نیز در شیرازدر اختیارم گذاشتند و فصل دیگری از خدمت شروع شد.
در کارشناسی اقامه نماز اداره کل آموزش و پرورش استان مشغول به خدمت شدم و پس از مدتی و با درخواست آموزش و پرورش ناحیه یک شیراز بعنوان مسؤل امورتربیتی و مشاوره ناحیه یک شیراز ادامه خدمت دادم.
مسئول امورتربیتی و مشاوره ناحیه آموزش و پرورش یک شیراز
مسؤلیت نسبتا سنگینی بود چون برای بیش از 600 مدرسه و 30 هزار دانش آموز می بایست برنامه ریزی و نظارت می شد.
دوره موفقی را نیز در این پست طی کردم و احساس خوبی از برنامه ها و فعالیت ها داشتم، بعد دو سال مجددا از اداره کل سراغ من آمدند و دعوت کردند تا بعنوان مسؤل کارشناسی معارف استان مشغول به کار شوم، مجددا مورد پذیرش واقع شد.
انتخابات‌ ریاست جمهوری و انتخاب دولت آقای احمدی نژاد.
رئیس آموزش و پرورش شهرستان کوار
بعد از روی کار آمدن دولت آقای احمدی نژاد از من تقاضا شد تا مسؤلیت ریاست آموزش و پرورش کوار را بپذیرم، با توجه به تجارب قبلی در پست مدیریت و معاونت، و آشنایی خوبی که از زیر و بم امور داشتم، از طرفی کوار بخاطر نزدیکی با شیراز و امکانات خوبی که داشت،مسؤلیت را قبول کردم و به شهرستان کوار مهاجرت کردم.
منزل را نیز بردم و با انگیزه و انرژی‌ بالایی کار در آن منطقه را آغاز کردم، خوشبختانه همکاران خیلی خوبی در کوار پیدا کردم، همکارانی هماهنگ و همراه که بعد از گذشت چندین سال هنوز با من در تماس هستند و احوالپرسی می کنند.
مدیر نمونه استان
دوره خدمت در کوار نیز از بهترین دوران خدمتم محسوب می شود، عملکرد، برنامه ها و فعالیت های آموزش و پرورش کوار که با زحمات بی شائبه همکاران در سطح استان برجسته شده بود، موجب شد تا شورای معاونین اداره کل آموزش و پرورش استان فارس در ارزیابی از روسای استان، بنده را بعنوان رئیس نمونه انتخاب و به وزارت خانه معرفی کنند.
رسم بود که همه ساله در تابستان که سمینار رؤسا و مدیران آموزش و پرورش و با حضور مسؤلان عالی‌رتبه مملکتی و ریاست جمهوری، در تهران برگزار می شد از هر استان یک نفر بعنوان مدیر نمونه انتخاب نمایند و این افتخار در سال 1389 نصیب من شد.

رئیس آموزش و پرورش ناحیه 4 شیراز
(با توجه به موفقیت های حاصله که همه و همه فقط و فقط لطف و مدد الهی بود) در همان سال 89 از من دعوت کردند مسؤلیت ریاست آموزش و پرورش ناحیه 4 شیراز را قبول کنم.
ضمن اینکه آمادگی کامل این مسؤلیت را داشتم اما کمی با تامل و تردید روبرو شدم، چون آموزش و پرورش شیراز شرایطش کاملا متفاوت بود حدود 5 هزار معلم و دبیر که حداقل 1000 نفر از آنها دکتر و مهندس بودند، و حدود 400 مدرسه و 25 هزار دانش آموز، مسؤلیت سنگینی بود، اما واقعا احساس عدم توانایی نمی کردم بالاخره با صحبت‌هایی که آقای روزیطلب مدیر کل با من داشتند و اینکه من مطمئن بودم آقای روزیطلب حتما با حساب و کتاب و اطمینانی که از من دارند این مسؤلیت را پیشنهاد کردند، قبول کردم و بعنوان رئیس آموزش و پرورش ناحیه 4 مشغول به کار شدم.
در این مسؤلیت نیز تجارب قبلی خیلی کمک کرد و سعی داشتم که نقاط قوت دوران قبلی را تقویت و نقاط ضعف را بر طرف کنم، خوشبختانه آنچه اتفاق افتاد این بود که در بین کارکنان و مسؤلان ستادی و اداری مقبولیت خوبی داشتم و کمال همکاری را در همه دیدم، دو سال این مسؤلیت خطیر را بعهده داشتم و باز هم از این دوره بعنوان دوره برجسته و درخشان کاری خودم یاد می کنم.
در دوران مسؤلیت ناحیه 4 شیراز، نیز ناحیه ما توانست سه دوره متوالی مقام برتر حوزه های امورتربیتی و پشتیبانی را بدست آورد.
معاون اداره کل
بعد از اینکه بر اساس قانون مجلس، برخی سازمان ها در آموزش و پرورش ادغام و تبدیل شد به معاونت، نهضت سواد آموزی در استان‌ها، بعنوان معاونت‌ سواد آموزی ادارات کل تاسیس شد، بعد از تاسیس این معاونت، مدیر کل استان، جناب آقای روزیطلب از من دعوت کردند تا بعنوان معاون سواد آموزی اداره کل مشغول به خدمت شوم، برای مصاحبه و تمهید مقدمات به وزارتخانه رفتم و حکم مرا زدند و مشغول به کار شدم.
چون با سیستم نهضت سواد آموزی آشنایی کامل نداشتم، سعی کردم از مدیران و مسئولان مجرب سازمان نهایت استفاده را داشته باشم و با مشورت آنها کارها را دنبال کنیم، خوشبختانه در این مسؤلیت نیز که در سال‌های آخر خدمتم داشتم، رضایت کامل دارم، یکی از مشکلات عدیده ای که با آن روبرو بودیم درخواست‌های مکرر آموزشیاران سواد آموزی برای استخدام بود، افرادی که سالهای سال در بد ترین شرایط و محرومیت کامل خدمت کرده بودند و تکلیف شان معین نبود، خوشبختانه با حمایت وزیر وقت آقای حاجی بابایی، مقرر شد که این افراد دقیقا شناسایی و استخدام شوند و از مهمترین دغدغه ها و حساسیت های ما فراهم کردن مقدمات استخدام آنها بود که بعنوان حسن ختام دوران‌ رسمی خدمت به لطف الهی حاصل شد.
در پاییز سال 1391 نیز بازنشسته شدم.لازم به ذکر است که در طول دوران خدمت موفق شدم بیش از 100 تقدیرنامه وزارتی و اداره کل و اداریکسب کنم . که جند مورد را درج کرده ام.